سلام
جمعه ای با رنگ انتظار رو براتون آرزو مندم...
امروز یکی از شعرای قدیمیمو به شما هدیه می کنم و امیدوارم خوشتون بیاد...
برای خانه ی قلبم، هزاران بار می گریم
برای هجر و تنهایی، هزاران بار می گریم
درون سینه ام خون و درون دیده خون آبه
برای خون چشم و دل، هزاران بار می گریم
یکی دستم به روی سینه و دستی به روی سر
برای سینه ی پر غم، هزاران بار می گریم
پریشان خاطر از هشیاری نامردمان گریم
برای مستی جانم، هزاران بار می گریم
شدم سرگشته ی کویت، برای دوری از مَردُم
برای دوری از مردم، هزاران بار می گریم
نگاهم خیره در چشمت، همه نادیدنی دیدم
برای لَن تَرانیها، هزاران بار می گریم
هوای تازه و قلبم، نگاه خسته و چشمت
برای گفتم اسمت، هزاران بار می گریم...
میم و حا...
نظرات شما عزیزان: